سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بُخل، همنشین خود را خوار می کند و دوری جوینده از خویش را ارجمند می سازد . [امام علی علیه السلام]

امام علی و نهج البلاغه

حافظان نهج البلاغه و قرآن

1 ـ آیت الله خزعلی حافظ کل قرآن و نهج البلاغه
2 ـ آقای حجت الاسلام درایتی حافظ کل قرآن و نهج البلاغه
3 ـ آقای دکتر علی رضازاده جویباری حافظ کل قرآن و نهج البلاغه
4 ـ آقای حمید چنانی حافظ کل قرآن و نهج البلاغه
5 ـ آقای محمّد فتاح پور مقدم  حافظ کل قرآن و نهج البلاغه
6 ـ آقای مهدی محمد نژاد حافظ کل خطبه های نهج البلاغه
7 ـ آقای محمد زارع ارنانی حافظ کل قرآن و حکمتهای نهج البلاغه
8 ـ آقای محمد مهدی مصیبی حافظ کل قرآن و حافظ نامه های نهج البلاغه
9 ـ عباسعلی خرسند حافظ حکمتهای نهج البلاغه
10 ـ آقای علی حبیبی حافظ کل قرآن و حکمتهای نهج البلاغه
11 ـ خانم زهرا کریمی حافظ حکمتهای نهج البلاغه
12 ـ خانم زینب کاظمی خالدی حافظ حکمتهای نهج البلاغه

 




حسین حسینی ::: دوشنبه 86/12/13::: ساعت 11:0 صبح

آنها عمرى درازتر داشتند

از سخنان امام درباره چگونگى دنیا شما را از دنیا برکنار میدارم ، دنیائى که در دهان دنیاپرستان شیرین است و در برابر دیدگان مشتاقانش سبز و خرم بنظر میرسد ولى پیچیده در شهواتست و خود را با بهره‏هاى ناپایدارش بدوستى میزند و با کالاى اندکش شگفتى میزاید و به آرزوها و فریبهایش خویش را زیور مى‏کند اما شادمانیش پایدار نیست و کسى از دردها و گرفتاریهایش در امان نمى‏ماند ، بسیار مى‏فریبد و زیان ببار مى‏آورد بهره‏هایش دگرگون‏پذیر و ناپایدار و نابودگر است ، شکمباره‏اى است که میخورد و مى‏کشد ، هواخواهانش چون به آرزویشان رسیدند و از آن خشنود شدند بهره‏اى بهتر نمى‏یابند و بهره‏اى پایدار نمى‏یابند چنانکه خداوند فرمود :
" بهره‏هاى دنیا ، همچون آبى است که از آسمان میبارد و با گیاهان زمین در مى‏آمیزد ولى پس از آن خشک میشود و بادها آنرا بهر سوى مى‏پراکند و خداوند بهر چیز تواناست " هر کس از این دنیا بشادمانى و خرمى رسید بدنبال آنها دردهائى یافت که اشکهایش فرو ریخت و اگر شکمش از نعمتهاى دنیا سیر شد ناگواریهاى روزگار ، زیر و رویش کرد و اگر باران آسایش دنیا بر کسى بارید ، ابرهاى اندوه بر او باران بلا بارید این دنیاست که بامدادان یارى میدهد و شبانگاهان کسى را نمى‏شناسد و اگر از سوئى گوارائى و شیرینى مى‏بخشد از دیگر سوى تلخى و ناروائى ببار مى‏آورد و چون کسى به خرمى و شادابیش دست یابد پشت سر آن به سختیها و رنجها گرفتار میگردد و چون شبانگاه در بستر آسایش بخوابد سحرگاه با ترس و هراس روبرو مى‏شود ، فریبگرى است که مردمان را مى‏فریبد و نابود گرى است که هر کس در او زیست مى‏کند بنابودى مى‏افتد ، در توشه هاى آن خیرى نیست مگر در توشه پرهیزگارى ، هر کس از آن بهره‏اى اندک یافت ، به امنیتى بسیار میرسد و آنکس که بفراوانى از آن بهره گرفت بگناه و هلاک افتاد و بهره‏هایش بنابودى افتاد چه بسیار کسانى که باو اعتماد کردند و بسختى و درد افتادند و چه بسا کسانى که باو اطمینان کردند و دنیا بزمینشان انداخت ، مردانى شکوهمند را به پستى کشانید و قدرتمندانى را خوار کرد و قدرتها و دولتها را دست بدست گردانید ، زندگانى و کامرانیش تیره و کدر و آب گوارایش شور و ناگوار و شیرینش تلخ و خوراکش زهرآگین و ریسمانش سست و تکه پاره است ، زنده‏اش در خطر مرگ و تندرستش در معرض بیمارى و دولتش از دست رفته و چیره و پیروزش شکست یافته است هر کس از آن بهره‏اى فراوان یافت واژگون شد و هر کس به همسایگیش در آمد هست و نیستش به غارت رفت .
آیا این شما نیستید که بجاى کسانى نشسته‏اید که عمرى درازتر و آثارى پایدارتر و آرزوهائى درازتر و گروههائى بیشتر و سپاهیانى انبوه‏تر داشتند ؟
آنها دنیا را پرستیدند و نعمتهایش را برگزیدند و پس از آن بدون توشه‏اى کافى و بى‏مرکبى آماده و هموار از این دنیا کوچ کردند .
آیا شما شنیدید که دنیا براى آنها خودش را فدا کند و یا با کمکى یاریشان دهد و یا با آنها به نیکى رفتار کند ؟ نه . . .
بلکه آنها را بسختى‏ها دچار کرد و با حوادثى کوبنده درهم کوفت و سست کرد و با ناگواریها از جایشان کند و چهره‏شان را بخاک مالید و در زیر گامهاى بلاها لگدکوبشان کرد و رنجها و دردها را بسراغشان فرستاد و شما دیدید که چگونه با نزدیکان خود به ناآشنائى پرداخت و کسانى را که به او گرائیدند و به او دل بستند از خود راند تا اینکه از دنیا به جهان ابدى کوچ کردند آیا جز گرسنگى توشه‏اى و جز گور تنگ جایگاهى و غیر از تاریکى ، چراغى و جز پشیمانى پى‏آمدى به آنها بخشید ؟
آیا چنین دنیائى را براى خود برمیگزینید و به او اطمینان مى‏کنید و به بهره‏هایش حرص مى‏ورزید ؟ دنیا براى آنکس که رنگ و زیورش را متهم نسازد و از خطراتش نترسد جایگاهى بد و ناسزاوار است . پس بدانید و البته میدانید که شما دنیا را پشت سر میگذارید و از آن کوچ میکنید ، از سرنوشت کسانى پند گیرید که مى‏گفتند ، ( کى از ما نیرومندتر است ؟ ) آنها را بسوى گورهایشان بردند بدون اینکه در سوارى مرکب خویش مختار باشند و بژرفاى گور انداختند بى‏آنکه در آنجا مهمان باشند ، در بستر گور آرمیدند و از خاکها کفن پوشیدند و با استخوانهاى پوسیده همسایه شدند ، همسایگانى که بدعوتها پاسخ نمى‏دهند و سختى‏ها را از خود دور نمى‏کنند و گریه‏ها و زاریها را نمیفهمند اگر بارانى بر آنها ببارد شادمان نمى‏شوند و اگر خشکسالیها پدید آید زیان نمى‏بینند ، فراهمند ولى تنهایند و همسایه‏اند و از هم دورند و با آنکه بهم نزدیکند بدیدار یکدیگر نمى‏روند و در کنار همند و نزدیکى نمى‏جویند ، شکیبایانى که کینه‏هاشان از دل رفته و صابرانى که حسدها شان مرده است ، کسى از درد و اندوهشان نمیترسد و بیارى آنها امید نمى‏بندد .
از روى زمین بشکم آن انتقال یافته و از فراخى به تنگى افتاده و از اجتماع ، به تنهائى گرائیده و از روشنى به تاریکى رسیده‏اند همان سان که برهنه بدنیا آمدند ، برهنه از آن رفتند و بهمراه اعمالشان از این دنیا بجهان ابدى و سراى پایدار آخرت کوچ کردند چنانکه خداوند پاک فرمود ( آفریدگان را همچنانکه پدید آوردیم باز میگردانیم این وعده ما حتمى است و ما چنین خواهیم کرد ) .




حسین حسینی ::: چهارشنبه 86/12/1::: ساعت 8:0 صبح

آنها که با من جنگیدند

از سخنان امام درباره جنگ جمل در جنگ جمل ، گرفتار نبرد با نیرومندترین شجاعان و پولدارترین و بخشنده‏ترین و پرطاعت‏ترین و مکارترین و نیرنگبازترین مردمان شدم ، گرفتار پیکار با زبیر شدم که هرگز چهره از جنگ برنمى‏تافت و بایعلى بن امیه درگیر شدم که پولهاى فراوانى بر شتران بار میکرد و بهر سپاهى سى دینار و یک اسب مى‏بخشید تا با من بجنگد و گرفتار عایشه شدم که هر سخنى از دهانش بیرون مى‏آمد مردم آنرا مى‏پذیرفتند و پیرویش مى‏کردند و با طلحه درگیر شدم که حیله‏اى عمیق و مکرى طولانى داشت و کس را توان دریافت نیرنگهایش نبود .




حسین حسینی ::: دوشنبه 86/11/29::: ساعت 8:0 صبح

آه از دورى راه

ضرار بن ضمره ضبانى نزد معاویه آمد و معاویه از او درباره امیر المؤمنین پرسید ، ضرار گفت هنگامى که شب تاریکى خود را گسترده بود ، على را بهنگام عبادت دیدم که در محراب ایستاده و محاسنش را بدست گرفته بود و همچون مارگزیدگان بخود مى‏پیچید و با گریه‏اى گلوگیر چنین مى‏گفت :
اى دنیا ، اى دنیا ، از من دور شو ، آیا خود را بمن نشان میدهى و خود را مشتاق من نشان میدهى ؟ هنگامه فریبت از من دور و کار نیرنگ تو از من بدور است ، برو دیگرى را بفریب که مرا بتو نیازى نیست من ترا سه بار طلاق گفته‏ام که راه بازگشتى براى تو نیست زیرا ، کامیابى تو کوتاه و ارزش تو اندک و آرزویت کوچک است ، آه از توشه اندک و درازى راه و دورى مقصد و سختى ورودگاه ( قبر و قیامت )




حسین حسینی ::: جمعه 86/11/26::: ساعت 8:0 صبح

او را به هراس مى‏اندازد

از سخنان شگفت‏آور امام درباره دنیا :
هر که در آن جاى گرفت ناگزیر از کوچیدن است و هر کس در آن نشیمن گزید بناچار از آن باید دور شود ، دنیا ، اهلش را به کشتى‏یى مینشاند که توفانهاى توفنده و امواج بلاخیز دریا بر آن هجوم مى‏آورند و گروهى از دنیائیان غرق میشوند و گروهى دیگر دستخوش امواج میشوند و باد آنها را بهر سوى میراند و بهراس و خطر مى‏اندازد آنکه غرق شد راهى براى رهائى ندارد و آنکه نجات یافت بسوى مرگ مى‏شتابد .




حسین حسینی ::: چهارشنبه 86/11/24::: ساعت 4:13 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 4


کل بازدید :18617
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<